مانده ام به پای تو که دوستت دارم خسته نیستم ، چون که تو را دارم با تو چه دنیایی دارم ، مثل بهشت ساده است ، به سادگی یک قلب، اما پر از غوغا زمانی که همه از عشق فراری بودند عاشقت شدم و هر چه خواستی امروز رسیده ام به عمق قلبت، جایی پر از آرامش اما دلم میخواست تو باشی همه کسم مثل تو که تنهایی مال منی عشقت در قلبم است ، تو مال منی و باور نداری که تنها امیدم به تو است ، کسی از حالم خبر ندارد حالم خوب خوب، همیشه شادم… با تو همیشه هستم ، هستم تا ابد در دل مهربانت آنگاه که من با تو یکی شده ام ، با تو همیشگی شده ام و باز شعری دیگر برای تو ، احساسی دیگر در وصف تو تا زنده ام مینویسم برای تو… دلم گرفته بغض سنگین یک سکوت"نشسته روی دلم" کاش می شد با تو گفت کاش بود فقط یک چاه یک چاه که فریاد کنی تمام دلتنگی هایت را بی هیچ ترسی دور از نگاه تمام کسانی که دوستت دارند و نگرانت هستند این سوی زندگی من و تو هستیم و آن سوی دیگر سر نوشت ! این سو دستها در دست هم است و آن سو عاقبت این عشق ! بخوام از تو بگذرم ، من با یادت چه کنم ؟ تو رو از یاد ببرم ، با خاطراتت چه کنم ؟ روزی که برای اولین بار کسی که نگاهم را در باغچه ی خانه اش بکارد و هرروز به بوته های تشنه ی احساسم آب دهد کسی که از نگاهم بخواند که امروز هوای دلم آفتابی است یاابری و سرد به دیوانگی و بی پروایی کسی که دلم هر روز برایش تنگ می شود دلم کسی را می خواهد که شبیه هیچ کس نباشد! دوست داشتنت را فریاد خواهم زد نَ با حنجره ام با شعرهایی کِ در نبودت بی وزن شده اند وآشفته کِ نه قافیه میپذیرند و نه ردیف دوست داشتنت شرری است کِ بارور میکند احساسم را برای بارش واژه های عاشقانه و طلوع عشقی محبوس شده کِ سال ها در انتظار است و اینگونه برای جاودانگی اش فریاد خواهم زد گفت : بنویس گفتم : از چی ؟ گفت : از هر چی دلت میخواهد گفتم : میترسم میترسم چون هر چه دلم خواست حسرتش بر دلم گذاشته شد نه دیگر، بس است ، از تــو نخواهم نوشت بی خیال اندامت می شوم به خاطر تو هر ستمي در اين دنيا را تحمل مي کنم و غم و دلتنگي را از ياد مي برم به خاطر تو دل خوشي هايم را يکي يکي قاب مي گيرم براي اينکه ببيني بر طاقچه دلم مي گذارم به خاطر تو همه چيز حتي گذشته را فراموش کرده دلم را از وجود تو لبريز مي کنم و لحظه هايم را به تو هديه مي دهم به خاطر تو دوست داشتن را ياد گرفته هر ثانيه در نگاهت " دوستت دارم " را نجوا مي کنم بر وجودم تنها چیزی که غوغا میکند تنها نام تو و عشق توست که از جدایی هاست و از دوریها و تو را در همه چیز جستجو میکنم مرا در آغوش بگیر ! که دلم نمی خواهد یک لحظه بی تو در آغوش تنهایی بسوزم و سوخته های خاکستر احساسم اسیر چنگال باد شود احساسی که تنها مال توست وابسته به احساس آتش گونه توست آنقـدر نیستـی روزگـار نبودنت را برایم دیـکـتـه می کند دلم خوش نیست خیلـــ ـــی وقــــــت اســــــت ... یه دریا اشک برای ریختن دارم به سراغ من اگر می آیی ، تند و آهسته چه فرقی دارد ؟ تو به هر جور دلت خواست بیا ! مثل سهراب دگر جنس تنهایی من چینی نیست که ترک بردارد مثل آهن شده در تنهایی چینی نازک تنهایی من … وقتی می گویم : دیگر به سراغم نیا ! فکر نکن که فراموشت کرده ام . . . یا دیگر دوستت ندارم ! نه . . . من فقط فهمیدم : وقتی دلت با من نیست ؛ بودنت مشکلی را حل نمی کند ، تنها دلتنگترم میکند . . . ! دیگه دستت به نوشتن عاشقانه هم نمیره هنوز صدای قدم هایت را پشت سرم می شنوم ولی من میگویم دوراهی ها تورا ازمن ربودند به من گفت برو گورِت رو گم کن … سکــــوت و صبـــوري ام را... کاش بودی . . . وقتـی بغض مـی کردم . . . فقطـ بغلم مـیکردی و مـیگفتـی . . ببینم چشمـــــاتو . . . منـــــو نگاه کـن . . . اگه گریــه کنـی قهـــــر مـیکنم میرمـــــا . . .! فقط همـیــن …!!! به خاطر تو هر ستمي در اين دنيا را تحمل مي کنم و غم و دلتنگي را از ياد مي برم به خاطر تو دل خوشي هايم را يکي يکي قاب مي گيرم براي اينکه ببيني بر طاقچه دلم مي گذارم به خاطر تو همه چيز حتي گذشته را فراموش کرده دلم را از وجود تو لبريز مي کنم و لحظه هايم را به تو هديه مي دهم به خاطر تو دوست داشتن را ياد گرفته هر ثانيه در نگاهت " دوستت دارم " را نجوا مي کنم مرا در آغوش بگیر ! که دلم نمی خواهد یک لحظه بی تو در آغوش تنهایی بسوزم و سوخته های خاکستر احساسم اسیر چنگال باد شود احساسی که تنها مال توست وابسته به احساس آتش گونه توست تویی تو همه ی دارو ندارم کنارم هستی و اما آرزومی دارم از عشق تو دیوونه میشم شاید گاهی تو هم مجبور میشی الان چند روزه خیلی بیقراری نمیبینی منو گرچه همینجام نه میخوامت نه میخوام بی تو باشم میخوام با تو باشم اما چه جوری دیگه تکلیفمو باید بدونم یکی باید بره یا من یا تو تموم میشم ولیکن کم نمیشم یه فکری کن به حالم مهربونم چجوری تونستی و منو اینجوری تنها بذاری تو که بی مهر و وفا نبودی تو که میگفتی عاشقمی حالا گذاشتی و داری میری شاید اون از من برات بهتره عشقم شاید اون از من خوب تره عشقم تو رفتی و منو با یک کوله بار خاطره تنها گذاشتی جاذبه نگاه اون از یه دنبا عشق من برات بیشتره دستای تو تو دستای اون گرمه دل من به برگشتن تو گرمه برگشتنت غیر ممکن ولی ممکنه تو رفتی عشقم ولی بدون اینو نمیری از خاطر من هرگز ... دلتنگم نه دلتنگ تو دلتنگ اینکه یه روزی هوامو داشتی دلتنگ اینکه هر لحظه به یادم بودی دلتنگ هر دقیقه شنیدن صدات دلتنگ تا صبح بیدار موندنت فقط به خاطر اینکه دل من گرفته دلتنگ اینکه اسممو سوالی صدا کنی دیدی ؟من که دلتنگ تو نیستم! ای عزیز جان من! من برای مرگ خود یک بهانه میخواهم … یک بهانه پوچ عاشقانه میخواهم! از غمی که میدانی با تو بودنم مرگ است وبی تو بودنم هرگز! گر بهانه این باشد، من بهانه میگیرم … عاشقانه میمیرم! براي ان مينويسم كه معناي انتظار را ندانست، هی فلانی! که با هزار شب گریه چشمانت، باز هم آرام نگیری… ولــــــی بـــــعــــــــضــــــی حـــــــــرفــــــــا رو .... نـــــــــــه مــــیــــشـــــه گــــــفـــــــــت .... نــــــه مـــیـــــشـــــــه خــــــــورد .... مـــــــیـــــــمــــــــونـــــــه ســـــــردل .... مـــــیـــــــشــــــه دلـــــتــــــنــــــــگـــــــــــی .... مـــــیــــــــشـــــــــه ســــــــــکــــــــوت .... مــیـشـه هـمـون وقتایی که خــودتم نـــمـیــدونی چــه مــــرگـــتـــه .... !! خدا ما رو براي هم نمي خواست فقط مي خواست همو فهميده باشيم بدونيم نيمه ي ما ماله ما نيست فقط خواست نيمه مونو ديده باشيم تموم لحظه هاي اين تب سخت خدا از حسرت ما با خبر بود خودش ما رو براي هم نمي خواست خودت ديدي دعامون بي اثر بود چه سخته ماله هم باشيمو بي هم ميبينم ميريو ميبيني ميرم تا وقتي هستي اما دوري از من نه ميشه زنده باشم نه ميشه من بميرم نميگم دلخور از تقديرم اما تو ميدوني چقدر دلگيره اين عشق فقط چون دير بايد ميرسيديم داره رو دست ما ميميره اين عشق تموم لحظه هاي اين تب سخت خدا از حسرت ما با خبر بود خودش ما رو براي هم نمي خواست خودت ديدي دعامون بي اثر بود خودش ما رو براي هم نمي خواست ................ خودت ديدي دعامون بي اثر بود بيا اي بي وفاي من و امشب را فقط امشب براي خاطر آن لحظه هاي درد کنار بستر تاريک من ، شب زنده داري کن که من امشب براي حرمت عشقي که ويران شد برايت قصه ها دارم تو امشب آخرين اشکم بروي گونه مي بيني و امشب آخرين اندوه من مهمان توست بيا نامهربان و امشب را کنار بستر تاريک من شب زنده داري کن چه شبهايي که من تا صبح برايت گريه مي کردم و اندوهم هميشه ميهمان گوشه و سقف اتاقم بود قلم بر روي کاغذ لغزشي دشوار مي پيمود که من در وصف چشمانت کلامي سهل بنويسم درون شعر هاي من هميشه نام و يادت بود درون قصه هاي من هميشه قهرمان بودي ولي امشب کنار عکس هاي پاره ات آخر تمام شعرهايم را به آتش مي سپارم من درون قصه هايم ، قهرمانهارا به خون خواهم کشيد آخر و ديگر شعرهايم بوي خون دارد ببخش اي خاکي خسته اگر امشب به ميل من کنارم تا سحر بيدار ماندي براي آخرين شب هم ز چشمت عذر مي خواهم که امشب ميزبان رنج من گشتي «خداحافظ» براي آخرين لحظه «خداحافظ ....!؟» بی تو امشب دارم آتیش میگیرم تو نباشی تک و تنها میمیرم دل تنگم دیگه طاقت نداره با خیالت دوباره جون میگیرم تو نخواستی که به یادم بمونی تو سکوت شب سردم بخونی تو میخواستی پابزاری روی قلبم که شکستی دلمو خوب میدونی تا تورو دیدم دل به تو دادم غم بی کسی رفت از یادم تو بگو چرا رفتی از پیشم اگه بد کردم خوب تو میشم جای عاشقی ودل بستن دلموبایه اشتباه نشکن خوش به حال اونكه تو فال توئه خوش به حال اونكه تو دوستش داري اونيكه با بودنش تماميه دراي دلت رو روش وا ميذاري خوش به حال اونكه تو آرزوهات حرف اول و با آخر ميزنه اونيكه تو دفتره نگاه تو نمي تونه هيچكي روش خط بزنه خوش به حال اونيكه كناره تو ميشينه شبا بهت زل ميزنه اونيكه مي خنده و طرزه نگاش وقتيكه غصه داره شكل منه اين عذابه واسه من واسه دلم نمي تونم تو رو با اون ببينم مي دونم دوستم نداري مي دونم مي گيرم اين حس و پيشت ميشينم خوش به حال اونكه نبض لحظه هاش با نفسهاي تو معنا مي گيره اونيكه تمومه دلتنگيه تو با نگاه عاشقش جون مي گيره اون روزايي رو كه تو به يادشي من دارم به ياده تو سر مي كنم چرا زنده ام نمي دونم واسه چي چشام و به خاطرش تر مي كنم تو را بجای همه کسانی که نشناختهام، دوست میدارم برای اشکی که خشک شد و هیچوقت نریخت … تو را برای دوست داشتن، دوست میدارم … تو را بخاطر دوست داشتن، دوست میدارم تو را برای لبخند تلخ لحظهها تو را بجای همه کسانی که نمیشناختهام، دوست میدارم اسمم داره یادم میره چون تو صدام نمیکنی دلتنگ تر میشم ولی نشنیده میگیری منو هنوز همه حال تو رو از من فقط میپرسن و با این که با من نیستی دیوونه میشم از غمت اصلاً نمیخوام بشنوم که اشتبا گرفتمت داشتن تو کوتاه بود .. اما همونم کم نبود گذشته بودم از همه .. هیچ کس به غیر تو نبود حقیقتو میدونی و ازم دفاع نمیکنی کنار تو میمیرم و تو اعتنا نمیکنی مردم تو رو از چشم من امشب تماشا میکنن فردا غریبهها منو پیش تو پیدا میکنن کاش اتفاقی رد بشی از کوچههای دلخوری به روم نیارم که چقدر میخوام که از پیشم نری هر بار با شنیدن صدای تو آروم شدم حتی واسهی رفتنت پیش همه محکوم شدم به چشمهایت که نگاه میکنم هیچ کس ویرانیم را حس نکرد... وسعت تنهاییم را حس نکرد... در میان خنده های تلخ من... گریه های پنهانیم را حس نکرد... در هجوم لحظه های بی کسی... درد بی کس ماندنم را حس نکرد... آن که با آغاز من مانوس بود... لحظه پایانیم را حس نکرد درد مـــرا انتخاب کرد من تــو را تو رفتــن را آســــوده برو دلـواپس نبــاش مـــن و درد و یـــادت تا ابد با هــم هستیم... غصه نخور کنار آمــده ام با نبودنت خیلی که دلم بگیرد برایت میمیرم... فقط باش... همین که هستی کافیست... دور از من.. بدون من.. چه فرقی میکند؟؟ گل که میخری خوب است... اما برای من نیست اشکالی ندارد فقط باش...!! گاه دلتنـــــــگ می شوم دلتنـگتر از تمام دلتنگـــــــــی ها حسرت ها را می شمارم و باختن ها وصدای شکستن را ... نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم وکدام خواهش را نشنیدم وبه کدام دلتنگی خندیدم که چنین دلتنگــــــــــــــــم
و روزی لحظه ای آمد که دیدم
وجودت ، نگاهت ، حرفهایت ، چه زیبا می تابند بر تن من
و بازتابش عشقی است که مرا لحظه به لحظه دگرگون میکند
ساده تر مینویسم، دوستت دارم !
و من زمانی در هیاهوی قلب خویش
با شنیدنش پر از گریه و زاری بودند
در راه داشتنت قدم برداشتم و
حالا از این سرزمین تنها ، من مانده ام و تو و خدا
پس به آن کسی که جز من و تو در بین ماست دوستت دارم
نمیخواستم تنهایی را ، اما تنها تو را میخواستم
نمیخواستم بی کسی را
شدی تنها بهانه ، برای هر دلیل عاشقانه
تنهایی بود در بینمان ، اما جزئی از عشقمان
مثل اینکه من تنهایی در قلب توام
تمام زندگی ام هستی و خبر نداری که بی تو میمیرم…
باور نداری که در قلبم جز تو و عشقت کسی جایی ندارد
نمیدانی که با وجودت به من نفس میدهی
نمیدانی که با نفسهایت به من جان میدهی
و ای همیشه ماندگارم ، ای عزیزتر از جانم
با تو همیشه در اوج آسمانم ، با تو آرام ،
از عشق نمی هراسم آنگاه که تو عشق منی
نمیترسم از رفتنت آنگاه که تو هم عاشق منی…
تنها باور داشته باش عشق مرا ، غرق شو در وجودم و
ببین که لحظه به لحظه نفسهایم تو را میخواهند..
با تو همیشه مستم ، مست چشمهایت ،
هیچکس نمیتواند مرا از تو بگیرد،
و من مال تویی هستم که خیلی وقت است مال منی
من عاشق تویی هستم که خیلی وقت است به دنبال توام….
هوای دلـ ــم
عجیــ ــب برایت گرفتــ ـــه!
من و آسمانـــ ـــی از حرف های نگفـ ــته!
راستی
جسـ ـــارت نباشد
تو کی می آیــــ ــی ...؟!
به راستی آخر این داستان چگونه است ؟ تلخ یا شیرین ؟
سهم من و تو جدایی است یا برابر است با تولد زندگی مان ؟
چه زیباست لحظه ای که من به
سهم خویش رسیده باشم و تو نیز به ارزوی خود !
چه زیباست لحظه ای که سر نوشت
با دسته گلی سرخ به استقبال ما خواهد آمد!
چه تلخ است لحظه جدایی ما و چه غم انگیز است لحظه خداحافظی ما !
این سوی زندگی ما در تب و تاب یک دیدار می باشیم ....
و آن سوی زندگی یک علامت سوال در آخر قصه من و تو دیده می شود !
آیا ما به هم میرسیم یا نمیرسیم ؟
سرانجام این داستان به کجا ختم خواهد شد ؟
حتی از یاد ببرم تو و خاطراتتو
بگو من با این دل خونه خرابم چه کنم ؟
تو همونی که واسم ، یه روزی زندگی بودی
توی رویاهای من ، عشق همیشگی بودی
آره سهم من فقط از عاشقی یه حسرته
بی کسی عالمی داره ، واسه ما یه عادته
چه طور از یاد ببرم اون همه خاطراتمو ؟
آخه با چه جراتی به دل بگم نمون ، برو ؟
دل دیگه خسته شده ، به حرف من گوش نمی ده
چشم به راه تو می مونه ، همیشه غرق امیده
بخوام از تو بگذرم ، من با یادت چه کنم
تو رو از یاد ببرم ، با خاطراتت چه کنم ؟؟؟؟
تو را خواهم بوسید
یادت باشد
کارِ ناتمامی نداشته باشی
یادت باشد حرفهای آخرت را
به خودت و همه گفته باشی
فکرِ برگشتن به روزهای قبل از بوسیدنم را
از سَرَت بیرون کن
تـــــو
در جاده ای بی بازگشت قدم می گذاری
که شباهتی به خیابان های شهر ندارد
با تردید ، بی تردید
کم می آوری ..
گفت مگر آن را دیده ای؟
گفتم نه در ان سوخته ام
کسی که بداند بعد از هر بار دیدنش باز هم قلبم
اولین نگاه می تپد
می شوم سراپا گوش
پُر می شوم از سکوت و نگاه
دستِ خودم نیست
آنقدر تردی
که می ترسم حتی حرکت پلک هایم
تورا بشکند ...
بگذار تا برایت از دلتنگیهایم بگویم
ای عاشق ِ هرچه عشق و ای لطیف ِ هرچه لطافت
من خاکسارانه خود را به پایت مینهم
کــه گاهــی حـــس مـی کنـم
عشــق را نسیـه به مـن داده ای
بی تـابــم !
نقـــد می خــواهـمــت …
و نـمـره ی من باز می شود صـفر !
هنوز نـبودنـت را یاد نگرفته ام …
غمگینم
کسی شاید نمیفهمد
کسی شاید نمیداند
کسی شاید نمیگیرد مرا از دست تنهایی
تو میخوانی فقط شعری و زیر لب آهسته میگویی
عجب احساس زیبایی
تو هم شاید نمیدانی …
کــــــه " بــــــی تابــــــم "
" دلـــ ـــم " تــــــاب میخواهــــــد ...!
و یــــــک هُــ ــــلِ محکــــــم ...
کــــــه دلـــ ـــم " هــُـــرّی " بــــــریــــــزد پاییــــــن ;
هــــــرچــــــه در خـــ ـــودش تلنبــــــار کــــــرده را .........!
یه دل گرفته
یه زندگی پر از خالی
من سرشارم از تنهایی …
احساس می کنی تموم غربت دینا رو شونه هاته
حس یه پرنده ای که تو قفسه و به اسارت عادت کرده
بال بال می زنی
در قفسو برات باز می کنه که بری
اما ....
دیگه صداتو نمی شنوه
می گه عاشقی هم دوره داره،یه روز تموم می شه
می خزی یه گوشه
بال و پرت می ریزه
دوسش داری اما....
دیگه جایی واسه موندنت نمی بینی
عشق من!
علاقه ام!
فقط تو چیزی بگو عزیزم
بمان و بگو
بگو باز چرت نوشتی و پر غلط و غلوط
چرت گفتن ها را به حساب دلتنگی های من بگذار
که همچون غریبه ای مرا بی تفاوت دنبال می کنی
ومن این چنین پیش خود می پندارم که هنوز …
با گام هایت مسیرمرا دنبال می کنی ولی افسوس …
مرگ بر دوراهی ها ، لعنت بر هرچه بیراهه است
آری به اولین دوراهی که رسیدیم دیگر صدای قدم هایت نیامد
تو رفته بودی همه گفتند که تو عابری بیش نبودی …
لعنت بر دوراهی ها …
و حالا هر روز با گریه به دنبال قبر من می گردد !
کاش آرام پیش خودت و زیر زبانی می گفتی :
“زبانم لال !”
به حساب ضعف و بي کسي ام نگذار...
دلم به چيزهايي پاي بند است..
که تـــــو يادت نمي آيد......
تورو این روزا دارمو ندارم
پی ات میگردم اما پیش رومی
تو اینجا هستی اما نیستی پیشم
کنارم هستی اما دور میشی
منو دوست داری اما در فراری
تورو میخوامو اینجوری نمیخوام
نه میزاری نه میتونم جدا باشم
به من نزدیکی اما خیلی دوری
باید یا با تو یا بی تو بمونم
هنوز سردرگمم تصمیم با تو
شکسته میشم اما خم نمیشم
میخوام با تو ولی تنها بمونم
چه روزها و شبهايي كه به يادش سپري كردم
براي ان مينويسم كه روزي دلش مهربان بود
مي نويسم تا بداند دل شكستن هنر نيست
نه دگر نگاهم را برايش هديه ميكنم ، نه دگر دم از فاصله ها ميزنم
و نه با شعرهايم دلتنگي ها را فرياد مي زنم
مي نويسم شايد نامهرباني هايش را باور كند
دیگر هوای برگرداندنت را ندارم…
هرجا که دلت میخواهد برو…
فقط آرزو میکنم
وقتی دوباره هوای من به سرت زد، آنقدر آسمان دلت بگیرد
و اما من…
بر نمیگردم که هیچ!
عطر تنم را هم از کوچه های پشت سرم جمع میکنم،
که نتوانی لم دهی روی مبل های راحتی،با خاطراتم قدم بزنی
برچسبها: حرفهای عاشقانه, اس ام اس تنهایی, وبلاگ عاشقانه, متن های عاشقانه, عکس های عاشقانه, عکس متحرک,
برچسبها: متن های عاشقانه, حرف های دل, وبلاگهای عاشقانه, وبلاگ عاشقانه, متن های عاشقانه غمگین,
برچسبها: حرفهای عاشقانه, اس ام اس تنهایی, وبلاگ عاشقانه, متن های عاشقانه, عکس های عاشقانه, عکس متحرک,
برچسبها: متن های عاشقانه, حرف های دل, وبلاگهای عاشقانه, وبلاگ عاشقانه, متن های عاشقانه غمگین,
برچسبها: حرف های عاشقانه, حرف عاشقانه, اس ام اس عاشقانه, حرف دلتنگی, اس ام اس جدایی, دل نوشته های اعشقانه, حرف دل, عکس عاشقانه, عکسهای عاشقانه, شعر عاشقانه,
تو را بجای همه روزگارانی که نمیزیستهام، دوست میدارم
تو را به جای همه کسانی که دوست نداشتهام، دوست میدارم
تو را بخاطر دوست داشتن، دوست میدارم …
لبخندی که محو شد و هیچگاه نشکفت، دوست میدارم
تو را بخاطر خاطرهها دوست میدارم
به خاطر نابودی توهم و خیال دوست میدارم
تو را بجای همه کسانی که ندیدهام، دوست میدارم
و پرواز شیرین خاطرهها دوست میدارم
تو را به اندازه همه کسانی که نخواهم دید، دوست میدارم
اندازه قطرات باران، اندازه ستارههای آسمان، دوست میدارم
تو را به اندازه خودت، اندازه آن قلب پاکت، دوست میدارم
تو را برای دوست داشتن، دوست میدارم
تو را بجای همه روزگارانی که نمیزیسته ام، دوست میدارم
تو را بخاطر دوست داشتن، دوست میدارم
تو را بجای تمام کسانی که دوست نمیدارم، دوست میدارم …
برچسبها: حرفهای عاشقانه, اس ام اس تنهایی, وبلاگ عاشقانه, متن های عاشقانه, عکس های عاشقانه, عکس متحرک,
حالا که عاشقت شدم تو اعتنا نمیکنی
برچسبها: حرفهای عاشقانه, اس ام اس تنهایی, وبلاگ عاشقانه, متن های عاشقانه, عکس های عاشقانه, عکس متحرک,
برچسبها: حرفهای عاشقانه, اس ام اس تنهایی, وبلاگ عاشقانه, متن های عاشقانه, عکس های عاشقانه, عکس متحرک,
برچسبها: شعرهای عاشقانه, عکس های عاشقانه, شعرعاشقانه, متن های عاشقانه, عکسهای رمانتیک, وبلاگ عاشقانه,
برچسبها: متن های عاشقانه, حرف های دل, وبلاگهای عاشقانه, وبلاگ عاشقانه, متن های عاشقانه غمگین,
برچسبها: متن های عاشقانه, حرف های عاشقانه, حرف های دل, وبلاگهای عاشقانه, وبلاگ عاشقانه, متن های عاشقانه غمگین,
Design By : MohammadDesign.IR |