دیگه دستت به نوشتن عاشقانه هم نمیره من سرد... ﻫﻮﺍ ﺳــــــــﺮﺩ... ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺳــــﺮﺩ... ﺗﻮ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺳـــــــﺮﺩ... ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﻦ ﺳـــــــﺮﺩ... ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﺳـــــــــــﺮﺩ...... ﭼﻪ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﺑﻄﻪ ؟ سکــــوت و صبـــوري ام را... به خاطر تو هر ستمي در اين دنيا را تحمل مي کنم و غم و دلتنگي را از ياد مي برم به خاطر تو دل خوشي هايم را يکي يکي قاب مي گيرم براي اينکه ببيني بر طاقچه دلم مي گذارم به خاطر تو همه چيز حتي گذشته را فراموش کرده دلم را از وجود تو لبريز مي کنم و لحظه هايم را به تو هديه مي دهم به خاطر تو دوست داشتن را ياد گرفته هر ثانيه در نگاهت " دوستت دارم " را نجوا مي کنم قلبم بی تابانه بهانه ی کسی را میکند که بار سفر بسته و رفته است. رفته و چقدر زود از یاد برده که نگاهی بی صبرانه منتظر نگاه های اوست که چقدر آغوشی تشنه ی بغل های اوست و این قلب دیوانه ی من باید رنج بکشد و صبوری کند. تا از یاد ببرد صاحبش را. تا عشقی که سراسر وجودش را به لرزه می انداخت را فراموش کند. و فراموش کند که روزی کسی بود که برایش زندگی بود. كاري كن كه دنيا و تمام جهان را فراموش كنم من را در آتش ِ عشقت بسوزان بگذار قشنگترين جملات را برايت بخوانم اگر تمام دنيا و جهان را بگردم امکان ندارد عشقي همچون عشق تـــو پيدا کنم هر چه قدر به تـــو بگويم دوستت دارم باز هم براي تو کم است تویی تو همه ی دارو ندارم کنارم هستی و اما آرزومی دارم از عشق تو دیوونه میشم شاید گاهی تو هم مجبور میشی الان چند روزه خیلی بیقراری نمیبینی منو گرچه همینجام نه میخوامت نه میخوام بی تو باشم میخوام با تو باشم اما چه جوری دیگه تکلیفمو باید بدونم یکی باید بره یا من یا تو تموم میشم ولیکن کم نمیشم یه فکری کن به حالم مهربونم چجوری تونستی و منو اینجوری تنها بذاری تو که بی مهر و وفا نبودی تو که میگفتی عاشقمی حالا گذاشتی و داری میری شاید اون از من برات بهتره عشقم شاید اون از من خوب تره عشقم تو رفتی و منو با یک کوله بار خاطره تنها گذاشتی جاذبه نگاه اون از یه دنبا عشق من برات بیشتره دستای تو تو دستای اون گرمه دل من به برگشتن تو گرمه برگشتنت غیر ممکن ولی ممکنه تو رفتی عشقم ولی بدون اینو نمیری از خاطر من هرگز ... ای عزیز جان من! من برای مرگ خود یک بهانه میخواهم … یک بهانه پوچ عاشقانه میخواهم! از غمی که میدانی با تو بودنم مرگ است وبی تو بودنم هرگز! گر بهانه این باشد، من بهانه میگیرم … عاشقانه میمیرم! براي ان مينويسم كه معناي انتظار را ندانست، هی فلانی! که با هزار شب گریه چشمانت، باز هم آرام نگیری… ولــــــی بـــــعــــــــضــــــی حـــــــــرفــــــــا رو .... نـــــــــــه مــــیــــشـــــه گــــــفـــــــــت .... نــــــه مـــیـــــشـــــــه خــــــــورد .... مـــــــیـــــــمــــــــونـــــــه ســـــــردل .... مـــــیـــــــشــــــه دلـــــتــــــنــــــــگـــــــــــی .... مـــــیــــــــشـــــــــه ســــــــــکــــــــوت .... مــیـشـه هـمـون وقتایی که خــودتم نـــمـیــدونی چــه مــــرگـــتـــه .... !! وقتی مُردم منو زود خاکم کنید صورتم رو نبینید تا زود فراموشم کنید نمیخوام بشوره مرده شور تموم بدنم اسمتو نوشتم با خون رگم روی تنم کفن احتیاج ندارم ، غم دنیا کفنه تنها جایی که برام مونده همین قبر منه قلبمو هدیه ندید، قلب شکسته کی میخواد نمیخوام یه آشنا حتی سر خاکــم بیاد آرزوم همیشه این بود که شبونه دفن بشم نمیخوام کسی ببینه خون شده رنگ چِشَم تاریخ تـولد و وفـات من هر دو یکسیت سنگ قبر پس نزارید،چون مرگ من از بچگیست سه و هفت و چهل و سال بخدا من نمیخوام حــــــــرف آخــــــــــرم اینـــــــــه هیچکسی اشکی نریزه حتی یک ذره برام عشقم صادقانه دوستت داشتم
خدا ما رو براي هم نمي خواست فقط مي خواست همو فهميده باشيم بدونيم نيمه ي ما ماله ما نيست فقط خواست نيمه مونو ديده باشيم تموم لحظه هاي اين تب سخت خدا از حسرت ما با خبر بود خودش ما رو براي هم نمي خواست خودت ديدي دعامون بي اثر بود چه سخته ماله هم باشيمو بي هم ميبينم ميريو ميبيني ميرم تا وقتي هستي اما دوري از من نه ميشه زنده باشم نه ميشه من بميرم نميگم دلخور از تقديرم اما تو ميدوني چقدر دلگيره اين عشق فقط چون دير بايد ميرسيديم داره رو دست ما ميميره اين عشق تموم لحظه هاي اين تب سخت خدا از حسرت ما با خبر بود خودش ما رو براي هم نمي خواست خودت ديدي دعامون بي اثر بود خودش ما رو براي هم نمي خواست ................ خودت ديدي دعامون بي اثر بود
بيا اي بي وفاي من و امشب را فقط امشب براي خاطر آن لحظه هاي درد کنار بستر تاريک من ، شب زنده داري کن که من امشب براي حرمت عشقي که ويران شد برايت قصه ها دارم تو امشب آخرين اشکم بروي گونه مي بيني و امشب آخرين اندوه من مهمان توست بيا نامهربان و امشب را کنار بستر تاريک من شب زنده داري کن چه شبهايي که من تا صبح برايت گريه مي کردم و اندوهم هميشه ميهمان گوشه و سقف اتاقم بود قلم بر روي کاغذ لغزشي دشوار مي پيمود که من در وصف چشمانت کلامي سهل بنويسم درون شعر هاي من هميشه نام و يادت بود درون قصه هاي من هميشه قهرمان بودي ولي امشب کنار عکس هاي پاره ات آخر تمام شعرهايم را به آتش مي سپارم من درون قصه هايم ، قهرمانهارا به خون خواهم کشيد آخر و ديگر شعرهايم بوي خون دارد ببخش اي خاکي خسته اگر امشب به ميل من کنارم تا سحر بيدار ماندي براي آخرين شب هم ز چشمت عذر مي خواهم که امشب ميزبان رنج من گشتي «خداحافظ» براي آخرين لحظه «خداحافظ ....!؟» خوش به حال اونكه تو فال توئه خوش به حال اونكه تو دوستش داري اونيكه با بودنش تماميه دراي دلت رو روش وا ميذاري خوش به حال اونكه تو آرزوهات حرف اول و با آخر ميزنه اونيكه تو دفتره نگاه تو نمي تونه هيچكي روش خط بزنه خوش به حال اونيكه كناره تو ميشينه شبا بهت زل ميزنه اونيكه مي خنده و طرزه نگاش وقتيكه غصه داره شكل منه اين عذابه واسه من واسه دلم نمي تونم تو رو با اون ببينم مي دونم دوستم نداري مي دونم مي گيرم اين حس و پيشت ميشينم خوش به حال اونكه نبض لحظه هاش با نفسهاي تو معنا مي گيره اونيكه تمومه دلتنگيه تو با نگاه عاشقش جون مي گيره اون روزايي رو كه تو به يادشي من دارم به ياده تو سر مي كنم چرا زنده ام نمي دونم واسه چي چشام و به خاطرش تر مي كنم اسمم داره یادم میره چون تو صدام نمیکنی دلتنگ تر میشم ولی نشنیده میگیری منو هنوز همه حال تو رو از من فقط میپرسن و با این که با من نیستی دیوونه میشم از غمت اصلاً نمیخوام بشنوم که اشتبا گرفتمت داشتن تو کوتاه بود .. اما همونم کم نبود گذشته بودم از همه .. هیچ کس به غیر تو نبود حقیقتو میدونی و ازم دفاع نمیکنی کنار تو میمیرم و تو اعتنا نمیکنی مردم تو رو از چشم من امشب تماشا میکنن فردا غریبهها منو پیش تو پیدا میکنن کاش اتفاقی رد بشی از کوچههای دلخوری به روم نیارم که چقدر میخوام که از پیشم نری هر بار با شنیدن صدای تو آروم شدم حتی واسهی رفتنت پیش همه محکوم شدم درد مـــرا انتخاب کرد من تــو را تو رفتــن را آســــوده برو دلـواپس نبــاش مـــن و درد و یـــادت تا ابد با هــم هستیم... غصه نخور کنار آمــده ام با نبودنت خیلی که دلم بگیرد برایت میمیرم... فقط باش... همین که هستی کافیست... دور از من.. بدون من.. چه فرقی میکند؟؟ گل که میخری خوب است... اما برای من نیست اشکالی ندارد فقط باش...!! دلم ميخواد فقط يه بار دوباره بات حرف بزنم فقط صداتو بشنوم هرچي بگي دم نزنم دلم ميخواد بهم بگي دلم واست تنگ شده بود بگي که وقتي نبودم هيچي برات قشنگ نبود دروغ بگو ولي بگو هنوز هوامو داري هرچي که دوست داري بگو نگو دوسم نداري خـــــدایا...... ((تــنــها)) نـــزار.... دلــی رو کــه هــیـــچـکـــس ((دردش))را نــمـیــفــهـــمد. گرفته دلم ، کجايي که آرومم کني ، کجايي که اين غم يخ زده رو رو دلم آب کني گرفته دلم ، کجايي که به درد دلهام گوش کني ، کجايي که منو با بوسه هات گرم کني... نيستي و من در حسرت اين لحظه ها نشستم ، نيستي و من بيشتر از هميشه خستم در لا به لاي برگهاي زندگي ، نيست برگي که از تو ننوشته باشم ، نيست روزي که از تو نگفته باشم امروز اومد و از تو گفتم نبودي و اشک از, چشمام ريخت و تو همون گوشه نشستم ، دلم خالي نشد و گرفته دلم ، کجايي که دلم سراغت بياد عشقم؟ نيستي و حتي سراغي از دلم نميگيري ، يه روز نباشم که تو مثل من نميميري.... نميبيني چشمهامو، نميمونی تا دلمو ، به نقطه خوشبختي برسونی ، منو به جايي آروم بکشوني تا خيالم راحت باشه از اينکه هميشه تو رو دارم؟ عشقم اگه توخوشی منم خوشم هرجا که هستی واست ارزو خوشبختی میکنم یادت باشه اینجا کسی هست که فقط به عشق تو داره نفس میکشه پس همیشه مواظب خودت باش دل تنگی هایم را برای تو می نویسم برای تویی که از من انگار سالها دوری دور و دست نیافتنی می نویسم تا بخوانی غم وجودم را تا اشک هایت سرازیر شود تا مرهمی شوند بر این دل پر درد وارام کند سوزشش را تو هم هنوز به یاد منی؟؟؟؟ این است تقدیر ما تا ابد... جدایی...تنهایی...دوری... مرگ حتی شاید تنها شویم به اندازه تنها تر از تنهایی اری... تنها تر از خود تنهایی
مــن هــم مــثل خـــیــلی از عــاشـــق ها از تــو یــادگـــاری دارم... ولــــی یــادگـــاری من بابقیــه خیلی فرق داره یــادگــــاری مـــــن از تــــــــو ســـیـــنـه ای پــــردرد اســت. همیشه بهت میگفتم دلــم میخواهد خوشــحـالت کـــنم چه کــنــم که حــالا دلــیــل خوشحالیت نبودن مــنــــه عزیزم باورم نمیشه هنوز زنده ام.پنج روز گذشت ولی دیگه از کسی که دوستم داشت خبری نشد چه زود اون روز شیرینمون تموم شد یادته اومدیم یادگاری نوشتیم اما.......... نمیدونم چرا؟؟؟؟...... چی شد........... فقط فهمیدم که دیگه دوستم نداری دیگه نه قلبی دارم ونه زندگی پراز سکوت ومرگم به انتظار نشسته ام تا شاید خدا راحتم کنه دلــــم اگربرای تو تـــنــگ میشــود ببخش روزگارم اینطور قشنگ میشود با یاد عشق وخاطرهای تو
به حرفهايم گوش کند، وقتي تمام غمهاي عالم در دلم نشسته است، وقتي احساس مي کنم دردمند ترين انسان عالمم... وقتي تمام عزيزانم با من غريبه مي شوند... و کسي نيست که حرمت اشکهاي نيمه شبم را حفظ کند... وقتي تمام عالم را قفس مي بينم... بي اختيار قلـــبـــم از این همه بی احــــســاسی می مـــیرد
من در این دلواپسی ها نشسته ام تنها.... می خواهم با تو سخن بگویم.... می خواهم باز چهره ات را با همان لبخند کودکانه ببینم... می خواهم هر چه انتهایش به اسم تو و یاد تو ختم می شود... شعر هایم ناتمام ماندند...اسیر دلتنگی شدم من... و خواب مرا به رویای با تو بودن می رساند... کاش خیابان های شلوغ سهم ما نبود... اما..غصه ای نخواهم خورد...اشکهایم را برای شانه های تو ذخیره خواهم کرد... حرف های ناتمامم را به روی دیوار قلبم حک می کنم و با دیدنت همه را تکمیل می کنم... پاییز از راه می رسد و ما دوباره به بودن و رسیدن به انتهای جاده ی سرنوشت می اندیشیم...
****مـی دانی**** اگـرهنوزم آرزوی تــو را میکــنم بـرای بی آرزو بــودن مـن نیســت!! شاید... آرزویــی زیـباتـرازتـوسـراغ نــدارم! به وبلاگ من خوش امدید دوستان نظر یادتون نره.ممنونم ڪـا ش میشـد سلام عزیزم میدونم روزی که این مطالب را بخوانی من نیستم. امروز خیلی دم گرفته بود میدونی چرا؟؟... از انتظار...از صبح که بیدار میشوم چشمم به صفحه گوشیست همش منتظرم که خورشید غروب کنه تا شب برسه تا من به تو برسم تا بتونم ساعاتی کنارت باشم اما افسوس.............. شب هم فقط یه آرزوشده برام نمیدونی چه لحظه هاسخت میگذرند .اونقدر گریه میکنم که خوابم میبره ولی تو اونطرف با ارامش به کارهات میرسی وحتی دلیل ناراحتیم راهم نمیپرسی.باتو بودن فقط شده یه آرزو شده.همه میدونن آرزو دست نیافنتیست آرزو یعنی نرسیدن مثل بقیه ارزوهام /با اینکه خیلی کوچیک بودن وتو ازشون خبر داشتی وبا دست تو ارزوهایم براورده میشد ولی هیچ وقت اعتنا نکردی عزیزم تو خوشحال باشی برای من کافیست.منم ارزوهایم راباخودم به گور میبرم باتو بودن تورو داشتن واسه من یه ارزو شد طفلی قلب عاشق من باخودش میگفت همیشه آرزوی باتو بودن یه روزی راست راستی میشه ولی آرزوم بزرگ بـــود توبه یــاد من نبودی من با تو بودم همیشه ولی تو بامن نبودی تاتو رد میشدی قلبم ازتو سینه کنده میشد میومد پشت چشامو منتظر یه خنده میشد ............................................. اما افسوس .... عشقم هرجا برات ارزوی خوشبختی میکنم چی بگم عشقم.... حرفی ندارم.... هر حرفی میزنم.هرکاری میکنم نمیشه اصلا نمیشه فقط باید خودخوری کرد عشقم دیگه نمیدونم بعد از تو واس کی باید متن بذارم چون همش ب عشق تو بود.همه همش...فقط تو چند ساله باهمیم.یک دنیا خاطره.دعواهامونم خاطره بودن.آشتی کردنامون دیگه نای نوشتن ندارم آخه تو که نیستی واس کی بنویسم البته خودم خواستم اینطور شه ولی ب عشقم شک نکن چون دوستت دارم ای کاش برای آخرین بار دستان تو را در دستم لمس می کردم همچون دریایت نگاه می کردم ای کاش برای آخرین بار حس تو را در مورد خود می دانستم ای کاش برای اولین بار سر روی شانه های پر مهرت می گذشتم ای کاش در کنارم می ماندی مرا تنها نمی گذاشتی و ای کاش همان گونه که من تو را دوست داشتم تو هم مرا دوست داشتی و
احساس می کنی تموم غربت دینا رو شونه هاته
حس یه پرنده ای که تو قفسه و به اسارت عادت کرده
بال بال می زنی
در قفسو برات باز می کنه که بری
اما ....
دیگه صداتو نمی شنوه
می گه عاشقی هم دوره داره،یه روز تموم می شه
می خزی یه گوشه
بال و پرت می ریزه
دوسش داری اما....
دیگه جایی واسه موندنت نمی بینی
عشق من!
علاقه ام!
فقط تو چیزی بگو عزیزم
بمان و بگو
بگو باز چرت نوشتی و پر غلط و غلوط
چرت گفتن ها را به حساب دلتنگی های من بگذار
به حساب ضعف و بي کسي ام نگذار...
دلم به چيزهايي پاي بند است..
که تـــــو يادت نمي آيد......
ادامه مطلب
تورو این روزا دارمو ندارم
پی ات میگردم اما پیش رومی
تو اینجا هستی اما نیستی پیشم
کنارم هستی اما دور میشی
منو دوست داری اما در فراری
تورو میخوامو اینجوری نمیخوام
نه میزاری نه میتونم جدا باشم
به من نزدیکی اما خیلی دوری
باید یا با تو یا بی تو بمونم
هنوز سردرگمم تصمیم با تو
شکسته میشم اما خم نمیشم
میخوام با تو ولی تنها بمونم
چه روزها و شبهايي كه به يادش سپري كردم
براي ان مينويسم كه روزي دلش مهربان بود
مي نويسم تا بداند دل شكستن هنر نيست
نه دگر نگاهم را برايش هديه ميكنم ، نه دگر دم از فاصله ها ميزنم
و نه با شعرهايم دلتنگي ها را فرياد مي زنم
مي نويسم شايد نامهرباني هايش را باور كند
دیگر هوای برگرداندنت را ندارم…
هرجا که دلت میخواهد برو…
فقط آرزو میکنم
وقتی دوباره هوای من به سرت زد، آنقدر آسمان دلت بگیرد
و اما من…
بر نمیگردم که هیچ!
عطر تنم را هم از کوچه های پشت سرم جمع میکنم،
که نتوانی لم دهی روی مبل های راحتی،با خاطراتم قدم بزنی
برچسبها: حرفهای عاشقانه, اس ام اس تنهایی, وبلاگ عاشقانه, متن های عاشقانه, عکس های عاشقانه, عکس متحرک,
برچسبها: حرف های عاشقانه, حرف عاشقانه, اس ام اس عاشقانه, حرف دلتنگی, اس ام اس جدایی, دل نوشته های اعشقانه, حرف دل, عکس عاشقانه, عکسهای عاشقانه, شعر عاشقانه,
برچسبها: متن های عاشقانه, حرف های دل, وبلاگهای عاشقانه, وبلاگ عاشقانه, متن های عاشقانه غمگین,
برچسبها: حرفهای عاشقانه, اس ام اس تنهایی, وبلاگ عاشقانه, متن های عاشقانه, عکس های عاشقانه, عکس متحرک,
برچسبها: حرف های عاشقانه, حرف عاشقانه, اس ام اس عاشقانه, حرف دلتنگی, اس ام اس جدایی, دل نوشته های اعشقانه, حرف دل, عکس عاشقانه, عکسهای عاشقانه, شعر عاشقانه,
نمیتوانم لحظه ای دور شوم از تو ، درک کن چه حسی دارم ، همیشه میمانم مال تو…
کاش میشد سهم من از با تو بودن تنها آرامش و عشق باشد نه دلتنگی و انتظار…
هر گاه نیستی و دلتنگ توام نامت را در دلم زمزمه میکنم ، اینگونه است که آرام میشوم ، دلم را راضی میکنم و اینگونه روزهای دلتنگی را سر میکنم
دلم به سوی آسمان دلتنگی پر میکشد در میان میگیرد یاد تو را ، درد دل میکند با خاطره هایت ، تکرار میکندحرفهایت ، حرفهایی که تو همیشه با دلم در میان میگذاری …
نه عزیزم نمیتوانم لحظه ای دور شوم از تو ، نشسته ام بر روی ابرهای خیالت ، و در رویاهای تو سیر میکنم آسمان دلتنگی ام را….
نه عزیزم نمیتوانم لحظه ای در فکر تو نباشم ، هیچگاه فکر نکن که در حال فراموش کردن تو باشم
درست است که روزها میگذرد، چه زود آسمان تاریک امشب ، روشنی فردا میشود اما نمیگذرد ، نمیگذرد ، نمیگذر هیچگاه آن عشقی که در قلبم نسبت به تو دارم ، تمام نمیشود ، تمام نمیشود ، تمام نمیشود هیچگاه آن احساسی که به تو دارم…
هر چه دوست داری از من بخوا جز فراموش کردنت ، اگر میخواهی بروی برو اما من هستم ، آنقدر میمانم تا ماندنم مرا یاری کند ، تا دوای عشقت مرا درمان کند…
میمانم و میمانم تا لحظه مرگم ، آنقدر عاشقت میمانم تا لحظه از دنیا رفتنم قصه عشق مرا بنویسند…
نه عزیزم به این خیال نباش که روزی سرد شوم ،جانم را از من بگیرند با تو دوباره زنده میشوم ،دنیا را از من بگیرند با تو دوباره صاحب دنیا میشوم ….
هیچگاه نمیتواند کسی تو را از من بگیرد، میدانی که قلبم بی تو میمیرد،تو در قلبمی و هیچگاه دنیای عاشقانه من نمیمیرد….
برچسبها: حرفهای عاشقانه, اس ام اس تنهایی, وبلاگ عاشقانه, متن های عاشقانه, عکس های عاشقانه, عکس متحرک,
حالا که عاشقت شدم تو اعتنا نمیکنی
برچسبها: حرفهای عاشقانه, اس ام اس تنهایی, وبلاگ عاشقانه, متن های عاشقانه, عکس های عاشقانه, عکس متحرک,
برچسبها: متن های عاشقانه, حرف های دل, وبلاگهای عاشقانه, وبلاگ عاشقانه, متن های عاشقانه غمگین,
برچسبها: متن های عاشقانه, حرف های عاشقانه, حرف های دل, وبلاگهای عاشقانه, وبلاگ عاشقانه, متن های عاشقانه غمگین,
باورت بشود یا نه..روزی میرسد که!
دلت برای هیچکس ب اندازه ی من تنگ نخواهد شد..
برای نگاه کردنم
اذیت کردنم
خندیدنم
برای تمام لحظه هایی ک در کنارم داشتی
روزی خواهد رسید ک:در حسرت تکرار دوباره ی من خواهی بود..میدانم..
روزی دیگر نیستم!
و هیچکس تکرار من نخواهد شد!
برچسبها: شعرهای عاشقانه, دل نوشته های من, عکس های عاشقانه, شعرعاشقانه, متن های عاشقانه, عکسهای رمانتیک, وبلاگ عاشقانه,
برچسبها: حرفهای عاشقانه, اس ام اس تنهایی, وبلاگ عاشقانه, متن های عاشقانه, عکس های عاشقانه, عکس متحرک,
برچسبها: متن های عاشقانه, حرف های دل, وبلاگهای عاشقانه, وبلاگ عاشقانه, متن های عاشقانه غمگین,
ادامه مطلب
برچسبها: حرف های عاشقانه, متن های عاشقانه, اس ام اس عاشقانه, عکسهای عاشقانه, عکس های عاشقانه, وبلاگ عاشقانه,
وقتي دلم به درد مياد و کسي نيست
برچسبها: حرفهای عاشقانه, اس ام اس تنهایی, وبلاگ عاشقانه, متن های عاشقانه, عکس های عاشقانه, عکس متحرک,
برچسبها: شعرهای عاشقانه, دل نوشته های من, عکس های عاشقانه, شعرعاشقانه, متن های عاشقانه, عکسهای رمانتیک, وبلاگ عاشقانه,
برچسبها: تصویر متحرک, شعرهای عاشقانه, متن عاشقانه, احساسی ترین وبلاگ عاشقانه, عکس رمانتیک,
خودمو یـﮧ جایی جا بذارم
و
برگـردم ببینم...
دیگه نیستم
برچسبها: تصویر متحرک, شعرهای عاشقانه, متن عاشقانه, احساسی ترین وبلاگ عاشقانه, عکس رمانتیک,
ای کاش یک بار دیگر در چشمان
برچسبها: متن های عاشقانه, حرف های دل, وبلاگهای عاشقانه, وبلاگ عاشقانه, متن های عاشقانه غمگین,
Design By : MohammadDesign.IR |